Draw به فارسی
Draw به فارسی - We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web ترجمه draw out به فارسی. 2 to pull or take something from a place: با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. I drew my chair up closer to the fire. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. I drew my chair up closer to the fire. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. • todd drew the child toward the. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture. Exhale, propel, push, repel, repulse. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : 1 to make a picture with a pen or a pencil: • todd drew the child toward the light. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web معنی. 3 to pull something to make it move: Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. Use “drawing” in a sentence. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن،. He drew a knife from his pocket. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. Web verb. I drew my chair up closer to the fire. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. Use “drawing” in a sentence. Exhale, propel, push, repel, repulse. 3 to pull something to make it move: Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. Exhale, propel, push, repel, repulse. • she drew him toward her and kissed him. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. 1 to make a picture with a pen or a pencil: He always feels confident about his capacity of drawing. Pronunciation the word draw sounds like more. Web ترجمه draw out به فارسی. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد،ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
اعداد فارسی و انگلیسی
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
Web ترجمه Draw Into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه Draw Into به فارسی است.
Web چگونه Draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ :
I Drew My Chair Up Closer To The Fire.
با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به.
Related Post: